loading...
در انتظار حضرت
رضا بازدید : 234 دوشنبه 06 آذر 1391 نظرات (0)

عاشورا، عظیم ترین، حماسی ترین و ناب ترین انقلاب در تاریخ اسلام است و انقلاب عصر ظهور، کامل ترین و آخرین انقلاب در تاریخ انسان.

انقلاب دوم ـ عصر ظهور ـ تداوم انقلاب عاشورا است؛ انقلابی ستم ستیز، عدالت خواه، آزادی بخش، انقلابی برای نشر معروف، زدودن لایه های جاهلیت و معرفی اسلام در شکلی نو، شفاف و شسته از غبارهای تحریف و انحراف و فریب. امام باقر(ع) در توصیف قیام امام موعود(ع) گفته است:

حضرت امام مهدی(ع) هر آن چه را پیش از او بوده، فرو می ریزد؛ آن گونه که پیامبر خدا امور جاهلیت را در هم ریخت و اسلامی تازه را آغاز خواهد کرد. 1

اگر انقلاب موعود، پیوند و هم سانی و یگانگی با انقلاب کربلا می یابد و چشمه سار زلال این خیزش، از آن سرزمین عطش زده سیراب می شود، بی تردید شباهتی میان همة عناصر این دو انقلاب می توان یافت. در «دعای ندبه»، مهدی موعود(ع) «طالب خون کشته شدة کربلا» معرفی می شود. در «حدیث معراج»، خداوند پس از بیان شهادت امام حسین(ع) به پیامبر(ص) فرمود:

آن گاه از نسل او [امام حسین(ع)] مردی را برمی انگیزم، که انتقام خون او بازستاند. زمین را از عدالت و قسط سرشار سازد. ترس و رعب در قلب ستم گران هم پای او پیش رود و آن گونه بیدادگران را بکشد، که برخی در او شک و تردید کنند.2

ویژگی های مشترک یاران دو حادثه

1. بصیرت و بینش

بینش، نگاه همه جانبه، دقیق و عمیق است؛ نگاهی که از لایه های بیرونی بگذرد، به درون راه یابد، آن سوی حادثه ها را بکاود و به فرآیند متناسب برسد.

بصیرت در عرصة زندگی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، آن چنان عنصر مهم و تعیین کننده ای است که امیرالمؤمنین علی(ع) آن را سلاح کارای خویش در هنگامة هجوم دشمن و خیزش خطر دانسته است.

آگاه باشید که شیطان سواره و پیاده اش را فراخوانده و بر شما تاخته. همانا ـ در چنین موقعیتی ـ بصیرت و بینش من با من است. 3

در بیان قرآن، گروهی، فاقد بینش و بصیرتند:

و إن تدعوهم إلی الهدی لایسمعوا و تراهم ینظرون إلیک و هم لایبصرون.4

اگر آن ها را به هدایت فراخوانید، سخنانتان را نمی شنوند و آن ها را می بینی [که با چشم های مصنوعی شان] به تو می نگرند، اما در حقیقت نمی بینند.

نگاه های دوخته اما تهی از روشنی، چشم هایی که خیره می نگرند اما به شناخت و دیدن نمی رسند، چنین کسانی در تاریکی می مانند و به سیاهی و تباهی تن می دهند.

این ها کسانی اند که با رسیدن به قدرت و موقعیت، نگاه حق بین شان بسته می شود. داشته ها، فرصت تماشای حق را از آن ها می گیرد. خودبین و کوته بین می شوند و غرور آن چه دارند، آنان را از تماشای آینده و اندیشیدن به فردا باز می دارد.

رضا بازدید : 245 دوشنبه 06 آذر 1391 نظرات (0)

اشاره:

موضوع زیارت قبور مطهر و مقدّس معصومین(ع) توسل به آن ها و سوگواری در ایّام شهادت شان، به ویژه در مورد حضرت مقدّس سیدالشهدا(ع)، از موضوعاتی است که در فرهنگ اسلامی، جایگاه رفیعی دارد. از ناحیه ذات اقدس الهی در احادیث قدسی و نیز از سوی چهارده معصوم(ع) سفارش زیادی به عزاداری سیدالشهدا(ع) شده است، که این مطلب حاکی از نقش عظیم این امر در احیای دین و زنده نگه داشتن آن است.به عبارت دیگر می توان چنین مجالسی را از مهم ترین وسایل صیانت از کیان دین و جامعه اسلامی و نیز بسط روح دین و دینداری دانست.متأسفانه عزاداری ها با همة اهمیت و جایگاه مهمی که در فرهنگ اسلامی دارند، در طول زمان دچار آفات، خطرات و انحرافاتی شده است که نقش این وسیلة مهم را تا حدودی کم رنگ کرده است.در این مطلب، نویسنده می کوشد تا بعضی از شرایط ظاهری و باطنی عزاداری یک منتظر را ارائه نماید. باشد که مورد استفاده قرار گیرد.

وظیفة عزادار در قبال امام زمان(ع)

عزدار حقیقی به خوبی می داند که سوگواری و برپایی مجالس بزرگداشت برای اهل بیت(ع) فقط قسمت کوچکی از وظایف الهی او نسبت به آنان است بلکه وظیفة بالاتر، توجه به درس ها و عبرت های عاشورا و عمل به آن ها است.عمل به تکالیف از جمله درس هایی است که عزادار حقیقی از عاشوراییان فرا گرفته است. او خود را نسبت به امام زمانش مکلف و مسئول می داند.1 عزادار، نیک می داند که باید به تنهایی در دادگاه عدل الهی نسبت به رفتار خود با امام زمانش پاسخگو باشد لذا، برای عمل به وظیفه اش منتظر هیچ کس نمی ماند؛ او منتظر سازمان ها، نهادها و اشخاص نیست. او خودش به تنهایی برای خارج کردن امام زمان(ع) از تنهایی، غیبت، اضطرار و آوارگی تلاش می کند. او مانند شهدای کربلا که هرگز به کمی نفراتشان توجه نکردند و هر یک فقط و فقط به فکر انجام وظیفه در قبال امام مظلوم و تنهاییش بود و کاری به نتیجه و تأیید دیگران نداشت، عمل می کند. مانند «عبدالله بن حسن(ع)» که وقتی دید عمویش تنها و مجروح به روی زمین افتاده است و دشمن دور او را گرفته، خود را به عمویش رساند و هنگامی که «ابجربن کعب» شمشیرش را فرود آورد که امام را بکشد، دست خود را در مقابل شمشیر او گرفت تا از امامش دفاع کند و دستش قطع شد و در آغوش عمویش حسین(ع) افتاد تا این که «حرمله» او را با تیر به شهادت رساند.2عزادار حقیقی یا «منتظر حقیقی» در این مرحله می داند که اگر بخواهد رضایت خدا را جلب کند و به هدف خلقت و کمال نهایی و غایی وجودش نایل شود، باید به این «تنها موعظه» خداوند متعال در قرآن کریم عمل کند که فرمود:

قل إنّما أعظکم بواحدةٍ أن تقوموا لله مثنی و فرادی.3

ای رسول ما، به امت بگو که من به یک سخن شما را موعظه می کنم و آن سخن این است که شما، خالص دو نفری، و یا به تنهایی برای خدا قیام کنید.

امام خمینی(ره) دربارة این موعظة خداوند چنین می فرمایند:

خدای تعالی در این کلام شریف، از سر منزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده و بهترین موعظه هایی است که خدای عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده، این کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قیام برای خدا است که ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خُلّت رساند و از جلوه های گوناگون عالم طبیعت رهاند.

خلیل آسا در علم الیقین زن

ندای لا اُحبّ الآفلین زن

قیام لله است که موسای کلیم را با یک عصا بر فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آن ها را به باد فنا داد. و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحرا کشاند. قیام برای خدا است که خاتم النبیّین(ص) را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بت ها را از خانة خدا بر انداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام «قاب قوسین او أدنی» رساند.خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده، همة جهانیان را بر ما چیره کرده، و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران در آورده... موعظت خدای جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفع شخصی کرده، تا به همة سعادت های دو جهان نائل شوید و با زندگانی شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید.»4

رضا بازدید : 430 دوشنبه 06 آذر 1391 نظرات (0)

(پیوندها، تحلیل ها و رهیافت ها)

مهدی (عج)، ادامه حسین علیه السلام است و «انتظار» ادامه عاشورا و برآمده از آن .

مهدی (عج)، فرزند حسین علیه السلام است و فرهنگ «انتظار» برآمده از فرهنگ «عاشورا» و انتظار حسین دیگری را کشیدن . این دو پیوندی دیرین و مستحکم با یکدیگر دارند .

یکی پشتوانه فرهنگی و زمینه ساز، برای دیگری است;

یکی رمز «حیات شیعه » است و دیگری رمز «بقای آن » ;

یکی رمز «قیام و به پا خاستن شیعه » است و دیگری عامل «حفظ و استمرار آن » ;

«مهدی » علیه السلام وارث عاشورا است; همچنان که «حسین » علیه السلام وارث پیامبران است;

عاشورا، دریچه ای به «انتظار» است و انتظار، تجلی آرزوها و آمال کربلا;

فرهنگ عاشورا، دستمایه اساسی و مایه شکوفایی و بالندگی منتظران مهدی (عج) در عصر انتظار است .

پیوند «عاشورا و انتظار» و «حسین و مهدی » ، پیوند «والد» و «ماولد» و «نور علی نور» است .

انتظار، کربلایی دیگر است به وسعت همه جهان و مصاف حق و باطل است در زمانی دیگر; با این تفاوت که این بار، حق پیروز است و چهره باطل، برای همیشه دفن می شود . انتظار همان کربلا است در وسعت همه زمین و در مقطع دیگری از تاریخ . در این مقطع، فکرهای رشید از هر فرقه و ملتی، گلبانگ «دعوت مهدوی » را - که با ساخت و فطرت انسان ها همگون است - لبیک می گویند .

انتظار، ثمره کربلا است . بدون کربلا انتظار بی معنا است . یاران مهدی، همه کربلایی اند و در فراز و فرود تاریخ، غربال شده و آبدیده اند . مگر می توان بی عاشورا، انتظاری دیگر داشت؟ انتظار بی عاشورا، انتظار بی پشتوانه است .

«عاشورا» انتظار برآورده نشده شیعه است و «انتظار» عاشورای برآورده شده شیعه .

حرکتی جهانی و به وسعت آمال همه انسان های تاریخ، پشتوانه و عقبه ای می خواهد به استحکام کربلا که هرگز به سردی و خاموشی نگراید . (1)

«انتظار» ادامه عاشورا، غدیر و بعثت است و «ظهور» ، روز فرج و مخرج حسین (2) و ثمره خون او که در شریان تاریخ به جوش آمده است .

«انتظار» بشارتی است به حق، بر همه دردها و آلام شیعه در کربلا و تاریخ .

مهدی (عج)، همان کسی است که باری را که حسین علیه السلام در مسیر کوفه، در کربلا به زمین گذاشت; به کوفه می رساند .

مهدی علیه السلام پرچم افتاده حسین علیه السلام را بر خواهد افراشت و آرمان های بلند او را تحقق خواهد بخشید .

رضا بازدید : 246 دوشنبه 06 آذر 1391 نظرات (0)

 

 

در فرهنگ پرافتخار شیعه، دو قیام و نهضت جایگاه ویژه و برجسته ای دارد: یکی «حماسه جاودانة حسینی» است که در گذشته روی داده و دیگری «انقلاب جهانی مهدوی» است که در آینده تحقق خواهد یافت. رهبر هر دو قیام، امام معصوم و از خاندان مطهّر پیامبر گرامی اسلام است.

«واقعه عاشورا» سرآغازی برحیات، پویایی و بالندگی شیعه و «ظهور موعود»، نقطه اوج، رشد، کمال و سعادت شیعه (و همه یکتاپرستان و صالحان) است. بین این دو نهضت، پیوند و ارتباط وثیق و ناگسستنی وجود دارد و هر دو در امتداد هم و تکمیل کننده یکدیگرند. مهم ترین جلوه هر دو قیام، بروز و ظهور کامل «حق» و تشکیل جبهه «حق» در برابر گروه «باطل» است.

از نظر شیعه، مصاف نهایی حق (نور و ایمان و خیر) در برابر باطل (کفر و ظلمت و شرّ) در عصر ظهور و هنگام قیام جهانی امام مهدی علیه السلام روی خواهد داد. این نهضت، فراگیر، جهانی، گسترده و کوبنده خواهد بود و بسیاری از ملت ها و شریعت ها منتظر آن هستند. وعده این مصاف نهایی ـ که منجر به نجات و رستگاری انسان ها می شود ـ در همه کتاب های آسمانی و بعضی از ادیان دیگر بیان شده است.

با این حال این قیام جهانی، متأثر از نهضت عاشورا و تکمیل و تمام کننده آن است. برای تببین این موضوع و فهم تأثیرگذاری و نقش حماسه حسینی بر قیام مهدوی و مصاف نهایی حق و باطل، چند رهیافت و تحلیل ارائه می شود.

1. رهیافت فلسفی ـ تاریخی (بررسی پیوند هر دو قیام براساس فلسفه نظری تاریخ و بررسی نزاع و ستیزش حق و باطل در طول تاریخ).

2. رهیافت نظامی (بررسی و ارائه روایاتی که نهضت مهدوی را در جهت انتقام و خونخواهی از دشمنان خدا و کشندگان امام حسین علیه السلام معرفی می کند).

3. رهیافت سیاسی ـ دینی (بررسی آموزه ها، پیام ها، اهداف، انگیزه و برنامه های مشترک و همسان هر دو قیام و تبیین نقش و تأثیر آموزه های عاشورا بر قیام مهدوی).

براساس این چند رهیافت و تحلیل، درصدد پاسخ گویی به این سؤال هستیم که : «آیا نهضت عاشورا، نقشی در مصاف نهایی حق و باطل دارد؟»

واقعه عاشورا، نمادی از یک امتداد تاریخی است که در آن حسینیان و یزیدیان، همواره با هم در نبرد هستند. عاشورا و قیام خونین حسین علیه السلام، آینده گری مثبت پیامبران الهی را تحقق بخشیده و انگیزة اصلی حفظ دین و آینده اسلام شد که به قیام جهانی امام زمان متصل می گردد. آینده بشریت، همه مرهون خون های عاشورا است و عاشورا حلقه متصل کننده آغاز ظهور پیامبران آسمانی، با پایان راه تکاملی ادیان و استقرار عدل جهانی است، زیرا اگر راه پیامبران تداوم یافت و سیره آنان در مقابله با اشرار و گروه باطل حفظ شد و اگر دین اسلام پاینده و استوار ماند، به برکت خون های عاشورا است. این قیام، در نهضت جهانی مهدوی، ادامه یافته و اهداف و پیام های آن به طور کامل ظهور و بروز خواهد یافت.

رضا بازدید : 322 دوشنبه 06 آذر 1391 نظرات (0)

بی تردید از ابتدای خلقت بشر تا سرانجام تاریخ بشریت دو طایفه حق و باطل با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند حق مداران گذشته همواره بستر سازان حق گرایان آینده اند و حق گرایان آینده تداوم بخشان راه حق پرستان گذشته . بر همین اساس است سرنوشت در افتادگان از مسیر صراط مستقیم .

بنابراین پیروان حقیقت همواره با یکدیگر در ارتباطند . در این میان ارتباط حجت های به حق الهی در تداوم بخشی به حفظ مسیر صحیح هدایت و سعادت بشر بسیار عمیق تر و محکم تر است ; چرا که هر نبی و ولی الهی با در نظر گرفتن شرایط عصری که در آن به سر می برد، راه انبیا و اولیای الهی پیش از خود را تداوم می بخشد . به عبارت دیگر، همه انبیا و اولیای الهی چراغ های نورانی هدایتند . با این تفاوت که هر کدام متناسب با شرایط زمانی و مکانی خود به نور افشانی می پردازند . در فرهنگ اسلامی، ائمه اطهار علیهما السلام به عنوان جانشینان پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله جملگی نور واحدند و هدف مشترکی را دنبال می کنند . وجود هر یک از آنان، همانند یک مشعل روشن و یا علم سرافراز، مسیر صحیح و کامل هدایت را به بندگان خدا نشان می دهد و آنان را از گرفتار شدن به ضلالت و گمراهی باز می دارد . با این همه، ارتباط و پیوستگی بعضی از آنان با هم یکدیگر از ویژگی و خصوصیت ممتازی برخوردار است که نگاهی اجمالی این مهم بدست می آید . بی تردید ارتباط میان امام حسین (ع) با آخرین حجت الهی خود حضرت بقیة الله بسیار بارز و در خور تعمق است ; چرا که بررسی ابعاد مختلف پیوند این دو حجت الهی به خوبی چگونگی فراهم شدن بستر حاکمیت احکام و ارزش های الهی در سراسر عالم مشخص می کند . این مقال در صدد بیان برخی پیوستگی های سید الشهدا با موعود بزرگ جهانی حضرت مهدی (عج) است .

الف: امام مهدی (ع) از تبار امام حسین (ع)

در مجموعه روایاتی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و ائمه اطهار علیهما السلام نقل شده، بارها تصریح شده است که منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) از نسل امام حسین (ع) است . پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در یکی از روزهای آخر عمر مبارکشان در حالی که دستشان را به شانه امام حسین (ع) گذاشته بودند، خطاب به دختر بزرگوارشان حضرت زهرا علیها السلام فرمودند: مهدی این امت از نسل این فرزندم است . دنیا به پایان نخواهد رسید مگر مردی از اولاد امام حسین (ع) قیام کرده، جهان را پراز عدل و داد کند . (1)

رضا بازدید : 390 دوشنبه 06 آذر 1391 نظرات (0)

مقدمه

از نوای غریبانه استغاثه امام حسین علیه السلام، سال ها و قرن ها می گذرد، اما انعکاس آن را می توان در لحظه لحظه تاریخ به گوش جان شنید، این فریاد نه تنها رو به خاموشی و افول نگذاشته، بلکه هر روز رساتر و پرصلابت تر، خروش وجوشش آزادگان عالم را افزوده است.

گویا امام حسین علیه السلام سال ها و قرن ها چشم به راه دوخته و به انتظار نشسته است; تا امام عصر (عج)، ندایش را پاسخ گوید; پرچم بر زمین مانده اش را به دوش گیرد; داغ های کهنه اش را التیام بخشد و آرمان های بلندش را لباس تحقق بپوشاند. روز ظهور، هنگام پاسخ به استغاثه مظلومانه امام حسین علیه السلام است و حضرت مهدی علیه السلام پاسخ دهنده آن. در این گستره بی انتها و افق های دور آن، کسی به خروش و التهاب فرزندش که برای رسیدن آن روز، گذر آرام آرام و جانکاه لحظه ها را به تماشا می نشیند و روزها و سال ها را با چشمان منتظرش بدرقه می کند وجود ندارد.

به راستی چه رمزی مهر سکوت بر لبان بسته و چه سری در این میان رخ پنهان کرده است؟ چرا یاد امام حسین علیه السلام همیشه و همه جا، همراه و هم پای یاد حضرت مهدی علیه السلام است؟ چرا هر جا سخن از حسین علیه السلام است، نام حضرت مهدی علیه السلام نیز رخ می گشاید؟ چرا عاشورا روز «ظهور» است و یاد حسین علیه السلام آغازین کلام مهدی علیه السلام...؟

این گفتار می کوشد گوشه هایی از این ارتباط و پیوست را، از منظرهای مختلف و در ابعاد گوناگون بررسی کند و فهرست وار آنها را در چهار بخش (همراه با قرآن، همراه با روایات، ادعیه و زیارات، تشرفات) و یک خاتمه برشمارد تا به عنوان دستمایه برخی از محققان و مبلغان و نیز ابزاری برای تحقیق و پژوهش بیشتر و مقدمه ای برای کشف زوایایی دیگر از حقایق نورانی حیات این دو امام همام علیه السلام باشد. گرچه بررسی و تحلیل این پیوستگی ها و نیز نتایج و آثار آن، مجالی دیگر و فرصتی فراخ تر می طلبد و گشودن گره اسرار این پیوستگی ها، دل هایی راز دان و جان هایی آگاه از آن اسرار را می طلبد.

همراه با قرآن

1. امام حسین علیه السلام از نگاه امام مهدی (عج)

سعد بن عبدالله قمی گوید: به امام عصر - اوراحنا له الفداه - عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! تاویل آیه «کهیعص » چیست؟ فرمود: «هذه الحروف من انباء الغیب، اطلع الله علیها عبده زکریا، ثم قصها علی محمد صلی الله علیه و آله و ذلک ان زکریا سال ربه ان یعلمه اسماء الخمسة فاهبط علیه جبرئیل فعلمه ایاها...; (1)

این حروف از اخبار غیبی است که خداوند زکریا را از آن مطلع کرده و بعد از آن داستان آن را به حضرت محمد صلی الله علیه و آله باز گفته است...» .

درباره ما
Profile Pic
با سلام خدمت شما دوستان گرامی ، خوش آمدید. لطفا با نظرات و پیشنهادات خود در بالا بردن کیفیت مطالب و بهبود بخشیدن به محیط سایت ما را یاری کنید. تشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 275
  • کل نظرات : 104
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 17
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 66
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 111
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,794
  • بازدید ماه : 549
  • بازدید سال : 29,374
  • بازدید کلی : 472,726