عاشورا، عظیم ترین، حماسی ترین و ناب ترین انقلاب در تاریخ اسلام است و انقلاب عصر ظهور، کامل ترین و آخرین انقلاب در تاریخ انسان.
انقلاب دوم ـ عصر ظهور ـ تداوم انقلاب عاشورا است؛ انقلابی ستم ستیز، عدالت خواه، آزادی بخش، انقلابی برای نشر معروف، زدودن لایه های جاهلیت و معرفی اسلام در شکلی نو، شفاف و شسته از غبارهای تحریف و انحراف و فریب. امام باقر(ع) در توصیف قیام امام موعود(ع) گفته است:
حضرت امام مهدی(ع) هر آن چه را پیش از او بوده، فرو می ریزد؛ آن گونه که پیامبر خدا امور جاهلیت را در هم ریخت و اسلامی تازه را آغاز خواهد کرد. 1
اگر انقلاب موعود، پیوند و هم سانی و یگانگی با انقلاب کربلا می یابد و چشمه سار زلال این خیزش، از آن سرزمین عطش زده سیراب می شود، بی تردید شباهتی میان همة عناصر این دو انقلاب می توان یافت. در «دعای ندبه»، مهدی موعود(ع) «طالب خون کشته شدة کربلا» معرفی می شود. در «حدیث معراج»، خداوند پس از بیان شهادت امام حسین(ع) به پیامبر(ص) فرمود:
آن گاه از نسل او [امام حسین(ع)] مردی را برمی انگیزم، که انتقام خون او بازستاند. زمین را از عدالت و قسط سرشار سازد. ترس و رعب در قلب ستم گران هم پای او پیش رود و آن گونه بیدادگران را بکشد، که برخی در او شک و تردید کنند.2
ویژگی های مشترک یاران دو حادثه
1. بصیرت و بینش
بینش، نگاه همه جانبه، دقیق و عمیق است؛ نگاهی که از لایه های بیرونی بگذرد، به درون راه یابد، آن سوی حادثه ها را بکاود و به فرآیند متناسب برسد.
بصیرت در عرصة زندگی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، آن چنان عنصر مهم و تعیین کننده ای است که امیرالمؤمنین علی(ع) آن را سلاح کارای خویش در هنگامة هجوم دشمن و خیزش خطر دانسته است.
آگاه باشید که شیطان سواره و پیاده اش را فراخوانده و بر شما تاخته. همانا ـ در چنین موقعیتی ـ بصیرت و بینش من با من است. 3
در بیان قرآن، گروهی، فاقد بینش و بصیرتند:
و إن تدعوهم إلی الهدی لایسمعوا و تراهم ینظرون إلیک و هم لایبصرون.4
اگر آن ها را به هدایت فراخوانید، سخنانتان را نمی شنوند و آن ها را می بینی [که با چشم های مصنوعی شان] به تو می نگرند، اما در حقیقت نمی بینند.
نگاه های دوخته اما تهی از روشنی، چشم هایی که خیره می نگرند اما به شناخت و دیدن نمی رسند، چنین کسانی در تاریکی می مانند و به سیاهی و تباهی تن می دهند.
این ها کسانی اند که با رسیدن به قدرت و موقعیت، نگاه حق بین شان بسته می شود. داشته ها، فرصت تماشای حق را از آن ها می گیرد. خودبین و کوته بین می شوند و غرور آن چه دارند، آنان را از تماشای آینده و اندیشیدن به فردا باز می دارد.